شهید ناصر هاشمی

دیده‌بان

 

فرزند: مرادعلی

متولد: 1346 نجف‌آباد

عضویت: سرباز وظیفه

محل شهادت: فاو (عملیات والفجر8)

تاریخ شهادت: 22/11/64

محل خاک‌سپاری: نجف‌آباد

زندگی نامه

دو ساله بود که خانواده‌اش مجبور شدند به خاطر احداث سد زاینده‌رود از روستای‌شان آبادچی (از توابع شهرستان فریدن) به نجف‌آباد مهاجرت کنند. در هنرستان فنی شریعتی نجف‌آباد درسش را ادامه داد. جزء فعال‌ترین افراد پایگاه بسیج (بهارستان) در سال‌های بعد از انقلاب بود. تلاش‌های فرهنگی زیادی در کتابخانه‌ی مسجد محل داشت. تیرماه سال 64 پس از گذراندن یک دوره آموزش نظامی به عنوان نیروی بسیجی عازم کردستان شد. در سنندج (محور آوهنگ) به مبارزه با گروه‌های ضدانقلاب کومله و دموکرات و حفاظت از منطقه پرداخت. در این مدت دو بار از ناحیه پا مجروح شد. پس از گذشت حدود چهار ماه در 16/9/64 به‌عنوان نیروی بسیجی وارد لشکر8 نجف‌اشرف شد و از آن‌جا به توپخانه معرفی گردید و باتوجه به لیاقتی که داشت پس از گذراندن یک دوره دیده‌‌بانی به عنوان دیده‌‌بان توپخانه مشغول به خدمت شد. ناصر در یکی از دست‌نوشته‌هایش می‌نویسد:

و آدمیت است. امروز آخرین پایگاه مبارزه با هر چه بدی و پستی قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) است."

" امروز روز از خود گذشتن و روز شهادت است، روز صبر بر سختی و روز آزمایش است و شکوفا شدن غنچه‌های انسانیت علاقه و شجاعت بی‌مثال ناصر باعث شد حضوری مستمر در جبهه داشته باشد تا این‌که در عملیات والفجر8 در 22/11/64 بر اثر اضابت ترکش از ناحیه سر به شهادت رسید.

وصیت نامه شهید ناصر هاشمی

 

و لا تهنوا و لا تهزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین ان یمسسکم قرح فقدمس القوم قرح مثله و تلک الایام ندا و لو لها بین الناس ولیعلم الله الذین آمنوا یتخذ منکم شهداء و الله لا یحب الظالمین.

شما مسلمانان نه هرگز در کار دین سستی کنید و نه از فوت غنیمت و متاع دنیا اندوهناک شوید، زیرا شما فاتح و بلند مرتبه ترین ملل دنیا هستید، اگر در ایمان ثابت قدم باشید. اگر به شما آسیبی رسید به دشمنان شما نیز شکست و آسیب سخت رسید، چنانکه آنان مقاومت کردند شما نیر مقاومت کنید. این روزگار را با اختلاف میان خلائق می گردانیم که مقام اهل ایمان به امتحان معلوم شود تا از شما مؤمنان هر که ثابت در دین است گواه دیگران کند و خدا ستمگران را دوست نمی دارد.

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله.

شهادت می دهم که خدایی نیست به جز خدای یگانه و محمد(ص) فرستاده اوست و علی ولی خداست. سپاس خداوند رحمان را سزاوار است که به رحمتش همه پدیده ها را آفرید و پرورش و روزی داد و به هر آفریده ای آنچه لازم داشت عنایت فرمود و درود بی پایان بر فرستادگانش، به ویژه به آخرین آنان باد که با آوردن قرآن، هدایتش را برای مؤمنان به کمال رسانید و سلام فراوان بر اولیاء بزرگش امیرالمؤمنین علی (ع) و یازده فرزند معصوم و بزرگوارش که با ولایتشان، دین اسلام کامل و نعمت خداوند تمام گردید، به ویژه حضرت ولی عصر (عج) که با غیبت کبرایش آزمایش الهی را برای همگان فراهم ساخت، هر چند دلباختگان را در حسرت فراقش اندوهناک ساخته ولی به برکت اشتیاقش شیفتگان را به درجات عالی رهنمون گردیده است و با سپاس خداوند رحیم را  که به ما توفیق ملحق شدن به لشکر اسلام را داد و بعد از آن شهادت را نصیب ما گردانید و درود بی پایان به نائب حضرت امام مهدی (عج)، امام امت، آن پیر جماران، که با عنایتش ما را از خواب غفلت بیدار کرد و با درود و سلام به همه کسانی که به اسلام و جمهوری اسلامی کمک می کنند که به راه حقی که در پیش دارد ادامه دهد تا به انقلاب آقا امام زمان بپیوندد و با سلام و درودهای بیکران خدمت امت امام که در هیچ لحظه ای امام خود را تنها نگذاشته و نخواهند گذاشت. آری امام صادق(ع) می فرماید:

«الراد علیهم کالراد علینا و الراد علینا کالراد علی الله و هدو علی حد الشرکه بالله»

رد فرمان فقیه رد فرمان ماست و رد فرمان ما رد فرمان خداست و چنین عملی در حد شرک به خداوند است.

 پس وظیفه ما همین است که امام صادق (ع) فرمودند. در هر صورت من امیدوارم که همگی شما این حقیر را حلال کنید، چونکه خداوند از حق الناس نمی گذرد.

و اما ای پدر و مادر گرامی، امیدوارم که شما نیز من را حلال کنید ، چونکه حقی که شما به گردنم داشتید به خوبی اداء نکردم و من امیدوارم که در مرگ من ناراحت نباشید. من نمی گویم که گریه نکنید، بلکه میگویم کاری نکنید که امام عصر(عج) ناراحت شود و خواهش می کنم که مرا دعا کنید که سخت محتاج دعاهای شما هستم.

                                                                                                                          ناصر هاشمی

                                                                                                                         1/11/1364